عید آمد و عید آمد

آن بختِ سپید آمد

یاری که چاپید ما را

با البسِ چین آمد

 

عیدانه فراوان شد

"رابین" به بر "جان" شد

آخوند زدی ضجه

"خاک بر سر دین آمد"

 

ساندیس، همه آب است

آقا فتیشِ قاب است

ماییم و عمو نوروز

گر دین به کمین آمد!

 

آن نکهت سلطانی

وان خصلت فوقانی

آن منتظر جانی

در رقص حزین آمد

 

نوروز بزد خنده

بر زلزله و بنده

"سین" ها همه بر سفره

جز می که ز "شین" آمد!

 

یاران همه با مثبت

باران شده بی‌منت

این کلۀ تو خالی

از عشق، وزین آمد!

 

آزاد شود میهن

نو جامه شود بر تن

چون توسن آگاهی

بر دشت به زین آمد!